کد مطلب:154100 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:139

یزید مجاب می شود
مرحوم محدث نوری قدس سره از دعوات راوندی نقل كرده: هنگامی كه حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام را بر یزید وارد كردند یزید با حضرت سخن می گفت و در صدد بود بهانه ای به دست آورد تا او را شهید كند امام سجاد هم پاسخ می داد در حالی كه تسبیح كوچكی در دست داشت و آن را می چرخانید یزید گفت: این چه كاری است كه من با تو سخن می گویم و تو با تسبیح بازی می كنی؟ یعنی می خواست بگوید: ادب مجلس و سخن را رعایت نمی كنی.

حضرت فرمود: پدرم از جدم برایم روایت كرد كه چون نماز صبح را انجام می داد تسبیح را به دست می گرفت و می گفت:

اللهم انی اصبحت اسبحك و احمدك و اهللك و اكبرك و امجدك بعدد ما ادیر به سبحتی.

و تسبیح را با دست می چرخانید و سخن می گفت و كارش را انجام می داد بدون آن كه ذكری بگوید. و می فرمود: چرخیدن تسبیح ذكر به حساب می آید و آن امان است تا در رختخواب جای گیرد، و چون در رختخواب می رفت همین اذكار را تكرار می كرد و تسبیح را زیر سر قرار می داد و می فرمود تا صبح تسبیح ذكر می كند. و من از جدم پیروی می كنم.

یزید گفت: با هر یك از شما سخن می گویم پاسخی می دهد كه در گفتار پیروز می گردد [1] .



[1] نفس المهموم ص 452.